برای مشاهده اعلانها لطفاً وارد شوید.
ایلیاسویل "ایلیا" فون آینزبرن با بیدار شدن در یک شهر فویوکی موازی، خودش را تنها و گمگشته پیدا میکند. خانهاش ویران شده و دهانهای عظیم در مرکز شهر قرار دارد. در حالی که برف در وسط تابستان میبارد، سردرگمی ایلیای دانشآموز دبستانی را فرا میگیرد، او نمیداند د...